راز موفقیت دیجی کالا را بخوانیم و بدانیم بخش 2
طی حرفهایی که درباره وسواسشان برای ورود یک سرمایهگذار جدید میزنند میتوان واقعا رد این حساسیتها را دید:«هنوز میبینیم طرز تفکرهای سنتی نسبت به مدیریت شرکتها وجود دارد و به نظر ما یکی از دلایل اصلی اینکه شرکتهای آیتی شکل میگیرند و عملا پس از مدتی دچار افول میشوند، این است که تمایل چندانی ندارند از فرمولهای بینالمللیای که جواب دادهاند و منطبق بر روند رشد هستند، پیروی کنند. بسیاری از شرکتهای آیتی هستند که جلسات هیات مدیره و مجامعشان حول محور بحث سوددهی میچرخد؛ اینکه سال پیش چقدر سود دادیم یا سال بعد چقدر سود خواهیم داد که این نوع نگاه برای رشد و پیشرفت استارتآپها در حوزه آیتی اصلا مناسب نیست. البته باید ذکر کرد علت اصلی این موضوع آن است که شاید در فضای اقتصادی اخیر ثبات اقتصادی وجود ندارد و هیچ کس حاضر نیست نقد را به نسیه بفروشد و سود را فدای آینده کند.»
خیلی قاطع به جذابیت فروشگاه فیزیکی جواب منفی میدهند و استدلالشان برآمده از تجربه است:«فروش در فضای فیزیکی با استراتژیهای ما کاملا در تضاد قرار دارد چون روح دیجیکالا آنلاین و فرهنگ آن یک فرهنگ کسب و کاری مدرن است و اینها هیچگاه با یکدیگر آشتی نخواهند کرد. اگر بخواهیم کالایی را به لیست فروش در سایت اضافه کنیم، حتما آن را به شیوه دیجیکالایی عرضه خواهیم کرد. وقتی میگویم دیجیکالایی منظورم این است که محتوا در آن نقش پررنگی دارد و نقش دستیار خریدی دیجیکالا همچنان در آن گروهها حفظ خواهد شد.»
روحیه فروشگاهی در جمع دونفره آنها به معنای همان احترام مقدسشان به مشتری است. حمید در اینباره به آمار و ارقامی اشاره میکند و میگوید:«منابعی که قصد داریم برای توسعه در خصوص دیجیکالا صرف کنیم، در حوزههای افزایش کیفیت در تجربه مشتری به عنوان یک موضوع بسیار بااهمیت خواهد بود و میتوانم بگویم بیش از نیمی از منابع دیجیکالا در یکی دو سال آینده صرف موضوع افزایش کیفیت تجربه مشتری خواهد شد.»
درباره نداشتن اپلیکیشن یا حضور موبایلی اصلا از خود ضعف نشان نمیدهند و معتقدند دیجیکالا هیچ گاه موجسوار نبوده است:«شرکتهای زیادی را میبینیم که دستپاچه وارد برخی پارادایمهای جدید تکنولوژی میشوند. برای مثال در خصوص موبایل اپلیکیشن این جریان را زیاد مشاهده میکنیم. اتفاقی که در ایران در حوزه موبایل افتاده، این است که در خیلی جاها شرکتها بدون مطالعه وارد این حوزه شدهاند. بخش عمدهای از ورود شرکتها به بحث موبایل در واقع واکنشی است که آنها صرفا خواستهاند به دلیل حضور در این فضا داشته باشند. در پایان باید بگویم به زودی حتما موبایل اپلیکیشن و شیوههای پرداخت جدید قابل قبولی راهاندازی خواهد شد.»
پس از خوردن یک چای در اتاق کنفرانس با مهدی رضایی همراه شدیم تا بتوانیم فرآیندها را به صورت تصویری با گفتههای محمدی تطبیق دهیم. رضایی را در ساختمان ارسباران هم رویت کرده بودیم ولی وقتی او را در مرکز پردازش دیدیم متوجه شدیم به عنوان مدیر این بخش، وظیفه سنگینی بر دوشش است: «در این مرکز پنج هزار متر فضای انبار داریم و در مجموع، حدود هزار متر فضای اداری وجود دارد. هر کالا یک شماره سریال مختص به خود میگیرد و پس از مشخص شدن سفارش به بخش بستهبندی میرود تا به نشانی مورد نظر فرستاده شود.» بستهبندیهای شهرستان و تهران کاملا با هم متفاوت است و ۶۰ موتورسوار به طور مستقیم با دیجیکالا برای پوشش مناطق مختلف تهران کار میکنند که لجستیک دیجیکالا را تشکیل میدهند:«به دلیل اینکه برای سفارشهای شهرستان مسیر طولانیتر است، در نتیجه احتمال آسیب محصولات هم بیشتر است و به خاطر همین برای سفارشهای مربوط به شهرستانها از بستهبندی محکمتری استفاده میکنیم.»
کالاهای حجیم و کوچکتر به شکل منظمی از یکدیگر مجزا شدهاند و میتوان با تابلوهای بزرگ رنگی که هر بخشی را مشخص کردهاند، به راحتی فهمید هر یک از گروهها مشغول انجام چه کاری هستند.
در مجموع به صورت همزمان همیشه دستکم ۲۰ هزار کالا در انبار وجود دارد که ۱۰ هزار عدد از آن کالاها در حال گردش است. عمده کارها به شکل مکانیزه انجام میشود و نقالهای که دو طرف کارخانه را به شکل طولی به هم وصل میکند، کار جابهجایی کالاها را انجام میدهد. پس از بازدید از فرآیند سفارش و تامین کالا، رستوران خوشرنگ و دیوارهای شیشهای مجموعه را هم از نظر میگذرانیم تا به یکی از مهمترین سرمایههای دیجیکالا که حکم قلب را برای آنها دارد، نزدیک شویم: واحد تولید محتوا.
از جالبترین ویژگیهای این ساختمان قرارگیری دو بخش اپراتوری و تولید محتوا در کنار یکدیگر است. قبل از اینکه به این بخش از دیجیکالا بیاییم از برادران محمدی شنیدیم واحد تولید محتوا هم در کنار اپراتور قرار دارد و به نظرم رسید آنجا فضای مناسبی برای تولید محتوا و تحریریه نباشد ولی وقتی وارد ساختمان شدیم و محیط کاری آنها را دیدیم، حقیقتا حیرتزده شدیم؛ فضایی بسیار منظم، شیک و تمیز و در نزدیکترین نقطه به محصولات جدید که امکان واکاوی بیشتری برای نویسندگان و عکاسان دیجیکالا نیز مهیا میکند، اتفاقا دلیل اصلی حضور واحد محتوا هم در اینجا همین دسترسی راحتتر و بیشتر آنها به کالاهاست.
هر چند دو بخش اپراتور و محتوا به طور قطع دارای دو فرهنگ سازمانی متفاوت هستند اما با طراحی خوبی که انجام شده بود، به نظر میرسد این مقوله مشکلی برای کارکنان و مجموعه ایجاد نمیکند.
تمام محتوایی که در وبسایت دیجیکالا درباره محصولات وجود دارد، حاصل تلاش این واحد است. واحد تولید محتوا شامل دو قسمت میشود؛ یکی تولید محتوای نوشتاری و دیگری استودیو که کارهای مربوط به عکاسی و تولید فیلم برای دیجیکالا تیوی را انجام میدهد. در مجموع تعداد آنها ۲۱ نفر است که ۱۴ نفر از آنها در قسمت تحریریه و هفت نفر هم در قسمت استودیو به کارهای عکاسی و گرافیک مشغول هستند. برای کالاها و حتی بعضا برندهای مختلف وظایف دستهبندی شده و مشخص است چه کسی، باید زحمت نوشتن چه کالا یا چه برندی را بکشد.
فراتر از یک سرمایهگذار !
سعید رحمانی مدیرعامل شرکت سرآواست؛ شرکتی که کار تخصصیاش سرمایهگذاری روی استارتآپهای حوزه فناوری اطلاعات است. حوزه کاری و سرمایهگذاری سرآوا در سه فاکتور خلاصه میشود: اول از همه کسب و کارهای نوینی که در زمینه اینترنت و موبایل فعالیت میکنند، دوم اینکه کارآفرینهای آنها ایرانی هستند و سوم ایدهپردازان و تیم اجرایی آنها از توانمندی بالایی برای رشد در کارشان برخوردار باشند. خودش را بیشتر یک کارآفرین میداند تا یک سرمایهگذار صرف.
بیش از سه دهه است در کشورهای آمریکا، انگلیس، هلند، چین و هند در شرکتهای شناختهشده حوزه فناوری اطلاعات کار کرده است. آیبیام یکی از شرکتهای مطرحی است که در آن مشغول به کار بوده و آخرین تجربه کاریاش در سطح بینالمللی، شرکت Irdeto از زیر مجموعه های شرکت نسپرز بوده که در آنجا به عنوان معاونت ارشد مدیرعامل به فعالیت پرداخته است. به نظر میرسد زندگی کاری او با تب رشد اینترنت در کشورها و مناطق مختلف دنیا رابطهای مستقیم دارد و حرفهایش هم همین حس را تایید میکند:«دو سه سال پیش که طرح سرآوا را شروع کردیم، در ابتدا بررسی عمیقی در سطح وب و بازار کسب و کارهای اینترنتی در ایران انجام دادیم و سعی کردیم تیمهایی را که در کارآفرینی در عرصه فناوری اطلاعات فعال بودند، شناسایی کنیم. باید این را بگویم که ما در واقع روی تیم یک استارتآپ سرمایهگذاری میکنیم نه یک شرکت.
سال ۹۰ که با سعید و حمید محمدی آشنا شدم، احساس کردم تیم خوبی برای سرمایهگذاری هستند و سعید و حمید تمرکز، تجربه و شخصیت لازم را برای اینکه کارآفرینانی موفق شوند، دارند. خلاصه مطلب اینکه آنها از نظر من دیانای کارآفرین شدن را داشتند و بهترین اعتماد را برای همکاری به من دادند. پس از این آشنایی با ارزیابی کاملی که از دیجیکالا انجام دادم، متوجه شدم دیجیکالا بهترین جا برای سرمایهگذاری است، البته اگر بخواهم صحیحتر بیان کنم باید بگویم بنیانگذاران دیجیکالا بهترین گزینه برای سرمایهگذاری بودند.»
او معتقد است مدل استارتآپی دیجیکالا را میتوان به تیمهای کارآفرینی دیگر در ایران نیز تعمیم داد:«هدف ما توانمندسازی تیمهای کارآفرینی است و در بخشهای دیگر اقتصاد نوین اینترنتی و موبایل، تیمهای دیگری هم هستند که دارند قوی کار میکنند و ما سعی میکنیم به آنها کمک کنیم تا این راه را طی کنند.»
او معتقد است دیجیکالا مرحله شکلگیری خود را طی کرده و در حال گذار از مرحله میانی به مرحله رشد سازمانی است و در سال ۹۳ مهمترین مساله برای آنها جذب و نگهداری منابع انسانی است:«سال پیش مهمترین موضوع برای دیجیکالا استراتژی برندینگ بود اما امسال مهمترین مساله جذب و نگهداری نیروی انسانی است و پس از آن مباحث مالی و سپس مسائل حقوقی است که اهمیت بیشتری پیدا میکند.»
رحمانی باور دارد سرمایهگذاری در مواقعی ممکن است یک کسب و کار را خراب کند:«اگر پولدار بودن کسی را کارآفرین میکرد، الان همه بچهپولدارها باید کارآفرین میشدند. زمان تزریق سرمایه به یک کسب و کار بسیار اهمیت دارد ولی در وقتش هم حتما باید سرمایهگذاری صورت گیرد که در دیجیکالا این سرمایهگذاری برای گسترش و توسعه آن در حال صرف شدن است.»
با شهروز چُرَکچی و فرهنگ حشمتی در تحریریه بیشتر آشنا میشویم. البته سعی میکنیم مزاحم آنها در محیط کارشان نشویم و در نتیجه به پیشنهاد برادران محمدی دوباره به اتاق کنفرانس نقل مکان میکنیم و گپ کوتاهی با آنها میزنیم. در حضور مدیرانشان بسیار راحت هستند و فرهنگ حشمتی شوخطبعی بیشتری دارد و زبان بدنش هم بر تاثیر بیشتر این شوخمزاجی میافزاید:«ما سعی میکنیم در مورد محصولات نهایت انصاف را به خرج دهیم و مشخصا حساسیتمان در مورد محصولات گرانقیمت در نوشتن بسیار بیشتر است و تلاش میکنیم آنها را بیشتر به چالش بکشیم، چرا که مشتری میخواهد هزینه زیادی برای این نوع محصولات بپردازد و محق است درباره آنها بیشتر و دقیقتر و در عین حال منتقدانهتر بخواند و بداند.»
شهروز چرکچی خوشصحبت است و در حین صحبت با ما لبخند از لبانش جدا نمیشود و از نوشتن درباره محصولات مختلف و سختی و آسانی آنها میگوید:«مثلا اینکه در مورد آخرین مدل گوشی سامسونگ بنویسی کار سختی نیست اما نوشتن در مورد محصولات ساده و بدیهی کار بسیار سختی است.
برای مثال نوشتن درباره یک اتوی مو یا یک کیف موبایل کار بسیار مشکلی است و محصولات هر چه سادهتر باشند نوشتن در خصوص آنها سختتر میشود، چون عملا چیزی وجود ندارد که درباره آنها بنویسیم.» از نوشتن درباره اتوی مو و کیف موبایل برایمان گفتند تا نوشتن درباره یخچال و لباسشویی:«بعضا نمیتوانیم عکس برخی از این محصولات را حتی در وبسایت شرکتهای تولیدکننده مثل الجی بیابیم و گاهی اوقات پس از واکاوی محصول متوجه میشویم آنچه در وبسایت آنها نوشته شده با واقعیت جور درنمیآید؛ این هم برخی از چالشهای ما در نوشتن برای محصولات مختلف است.»
+ نوشته شده در ۱۳۹۵/۰۲/۳۰ ساعت توسط سمیرا کریمی
|